تصویر شکسته
پاسخ لطف ترا ، زور بیان نیست دگر ای که جانم به فدای سخنت ، باز بخوان که چو آوای اذان بهتر از آن نیست دگر چه غریبانه تو با ساز، به نجوا شده ای دستهای تو کند پنجره را باز، ولی تو به جای من ازین شهر غمین کوچ بکن
چون تو شیرین سخنی را،به جهان نیست دگر
وصف اندوه مرا نای زبان نیست دگر
شوق پرواز درین مرغ جوان نیست دگر
که من غمزده را تاب و توان نیست دگر
نوشته شده در یکشنبه 95/8/2ساعت
12:20 صبح توسط رویای خیس| نظرات ( ) |